جدول جو
جدول جو

معنی حلقه به گوش - جستجوی لغت در جدول جو

حلقه به گوش
کسی که حلقه یا گوشواره در گوش دارد، کنایه از مطیع، فرمانبردار، برای مثال بندۀ حلقه به گوش ار ننوازی برود / لطف کن لطف که بیگانه شود «حلقه به گوش» (سعدی - ۶۴)
تصویری از حلقه به گوش
تصویر حلقه به گوش
فرهنگ فارسی عمید
حلقه به گوش
برده فرمانبردار رام
تصویری از حلقه به گوش
تصویر حلقه به گوش
فرهنگ لغت هوشیار
حلقه به گوش
((بِ))
مطیع، فرمانبردار
تصویری از حلقه به گوش
تصویر حلقه به گوش
فرهنگ فارسی معین
حلقه به گوش
فرمانبر، فرمانبردار، مطیع، منقاد
متضاد: سرکش، نافرمان
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غلام حلقه به گوش
تصویر غلام حلقه به گوش
بنده ای که حلقه در گوش او کرده باشند، بندۀ حلقه به گوش، در قدیم که برده فروشی رسم بود اغلب حلقه ای در لالۀ گوش آن ها می کردند، برای مثال (فدای جان تو گر جان من طمع داری / غلام حلقه به گوش آن کند که فرمایند (سعدی۲ - ۴۳۰)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حلقه در گوش
تصویر حلقه در گوش
حلقه بگوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حلقه بگوش
تصویر حلقه بگوش
مطیع فرمانبردار: غلام حلقه بگوش
فرهنگ لغت هوشیار